نمیدانم آیا گاوی در دنیا تابحال احساس شیردهی کرده بعد کسی نباشد شیرش را بدوشد.
یعنی آنها که قرار است شیرمزبور را بدوشند میگویند خشک است. نمیدوشند.
بعد گاو هم میدانید که سم دارد. مکانیزم دست و پایش جوری نیست که خودش بتواند امتحان کند. حتا نمیتواند ببیند یعنی باز مکانیزم گردنش اجازه نمیدهد نگاهی بیندازد ببیند واقعن شیری در کار هست یا توهم است.
بدترین قسمتش چند روز بعد است که مدام در مخش تصویر این شیریست که دارد در بدنش فاسد میشود و عفونت باکتریای که قرار است تمام تنش را بگیرد . چون با وجود بیسوادی جلوی تخیلات علمینمایانهاش را نمیتواند بگیرد. چون این تصورات هرچند مبهم برایش واقعی و مهلکند.
تصوری که میتواند قبل از عفونت واقعی از پا بیندازدش. مگر یک گاو چقدر میتواند خودش را کتمان کند؟
صحبت مجاز و استعاره نیست.
یعنی آنها که قرار است شیرمزبور را بدوشند میگویند خشک است. نمیدوشند.
بعد گاو هم میدانید که سم دارد. مکانیزم دست و پایش جوری نیست که خودش بتواند امتحان کند. حتا نمیتواند ببیند یعنی باز مکانیزم گردنش اجازه نمیدهد نگاهی بیندازد ببیند واقعن شیری در کار هست یا توهم است.
بدترین قسمتش چند روز بعد است که مدام در مخش تصویر این شیریست که دارد در بدنش فاسد میشود و عفونت باکتریای که قرار است تمام تنش را بگیرد . چون با وجود بیسوادی جلوی تخیلات علمینمایانهاش را نمیتواند بگیرد. چون این تصورات هرچند مبهم برایش واقعی و مهلکند.
تصوری که میتواند قبل از عفونت واقعی از پا بیندازدش. مگر یک گاو چقدر میتواند خودش را کتمان کند؟
صحبت مجاز و استعاره نیست.
صحبت شباهت و همدلیست.
۲ نظر:
گفتم بیام یه بار دیگه انسان بودنمو امتحان کنم و در ضمن یه لایکی هم به تصویر اسکن شده ی دفترچه ت بزنم و برم. شاید شد، شایدم نشد...
حالا ما میگیم ایشالا که بشه. هان؟ :)
ارسال یک نظر