بعضی روزها هست که بنظرم میرسد کارهایی که سختم بود اتفاقا به سادگی شدنیست. شاید فقط برا چند دقیقه وقتی که آفتاب افتاده توی اتاق و دمای هوا مطلوب است، پوستم چرب نیست، موهایم تمیز است و سرم درد نمیکند؛ این تصور را دارم که به آن سختیها که فکر میکردم نیست.
هرچه به سمت غروب میرویم بیشتر تعجب میکنم از خوشخیالیام. بیشتر غریبی میکنم با آن پویای امیدوار پیش از ظهر.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر