سه‌شنبه، تیر ۲۳، ۱۳۸۸

وقتي زيرت اومده زور از خودت كم كم ميشي دور

مدام ياد تركي ميافتم كه تجربه اي داشت از اره اي كه در كونش گير كرده بود از همان روزي كه نه راه پس داشت و نه پيش
حالا ما همه قشون اره داران كه به اين نتيجه رسيده ايم كه بلخره روزي اره را بيرون ميكشيم، به اين نتيجه رسيده ايم تا با تصوير انساني‌تري آينده مان را تصور كنيم آينده اي كه لازم است تصورش كنيم تا هنوز حوصله داشته باشيم كه نفس بكشيم
ذهن من ولي انگار آن آدم بدون اره را دور از دسترس يافته و ناگهان بيخيال تصوري از آينده شده سرخود، تا درگير بررسي ناخودآگاه حد تخيلي بودن تصوير انساني خود نشوم و اين حذف تصوير - كه ذهنم سرخود و ناغافل بدان اقدام ورزيده- عوارضي دارد از جمله كم آوردن نفس و ازدياد غلظت گنگي خون.

هیچ نظری موجود نیست: